About Me
Name:
Ilia
Location:
Tehran, Iran
View my complete profile
Recent Posts
هایکو میلرزم از خنکای آب تنی بیهنگام؛ ماه هم ا...
"این جمله به طرز ترحم برانگیزی دلتنگه". وقتی یکی ب...
هایکو میشمارم بوسههای بیشماری را که میگیرند ش...
طعم گس چاي نميشه همين جور از جلوي درش رد شد. باي...
هایکو کسی گذشت. سایهی من بود اما ایلیا
خسته شدهام دیگر. دل از خانه بیرون رفتن را ندارم. ...
شمال رفتن هول هولكي و الكي الكي آخه اصلا خوش ميگذ...
کرم کوچک به خود گفت: "چه دنیای بزرگی!" و در امتداد...
هایکو شاخههای بیدی که به زمین نمیرسند؛ دلتنگم. ...
نترسیها! حالا کچل کفتربازت را گرفتهاند و میخواه...
Links
راز
آفتاب میشود
نغمههای من
بال
Reticent Words
Wednesday, September 10, 2003
تمام روز رو بهت گیر داده باشن سر چیزای مزخرف، کلافهی کلافه باشی از گرما، از دست یه مشت احمق، از کوفت، از زهرمار، اون وقت پرندهه ام رو سرت...
خیلی راه داره وجدانی.
ایلیا
نوشته شده به وسیلهی Ilia در
21:04
<< خانه
<< خانه