About Me
Name:
Ilia
Location:
Tehran, Iran
View my complete profile
Recent Posts
خسته شدهام دیگر. دل از خانه بیرون رفتن را ندارم. ...
شمال رفتن هول هولكي و الكي الكي آخه اصلا خوش ميگذ...
کرم کوچک به خود گفت: "چه دنیای بزرگی!" و در امتداد...
هایکو شاخههای بیدی که به زمین نمیرسند؛ دلتنگم. ...
نترسیها! حالا کچل کفتربازت را گرفتهاند و میخواه...
همهشان عین هماند. تا حالا یک جفتشان را دیدهای ک...
مسخره نیس که دلت اندازهی همهی دنیا گرفته باشه، د...
نمردیم و وبلاگ ما رو ام بستن! آخه یه کاری بکنین که...
تازه میشود آرزوی زودباور رسیدن هر صبح دم ایلیا
با شیطونی میگه "گوشتو بیار جلو تا بهت بگم" تا گوش...
Links
راز
آفتاب میشود
نغمههای من
بال
Reticent Words
Wednesday, August 13, 2003
هایکو
کسی گذشت.
سایهی من بود
اما
ایلیا
نوشته شده به وسیلهی Ilia در
23:26
<< خانه
<< خانه