About Me
Name:
Ilia
Location:
Tehran, Iran
View my complete profile
Recent Posts
تازه میشود آرزوی زودباور رسیدن هر صبح دم ایلیا
با شیطونی میگه "گوشتو بیار جلو تا بهت بگم" تا گوش...
حالا که چه؟ یعنی همین شادی کودکانهی ما - آن هم جس...
حاجی بهم گفته بود سرتو بپا، کلاتو محکم بچسب. حاجی ...
هايكو خستگي و دلتنگي. بر چمنهاي مرطوب نشسته ام، ...
امروز، تمام مدت زير پوستم مورمور مي كرد. باور كن خ...
بهش گفتم دوست ندارم. اونم برگشت بغلم كرد، انقد بوس...
یه ته استکان دیگه انداخت بالا. پاتیل پاتیل بود. چش...
اینا رو خونده، برگشته میگه تو disturbed ای! میگه...
داری اینو میخونی؟
Links
راز
آفتاب میشود
نغمههای من
بال
Reticent Words
Wednesday, July 16, 2003
نمردیم و وبلاگ ما رو ام بستن! آخه یه کاری بکنین که بگنجه...
ایلیا
نوشته شده به وسیلهی Ilia در
00:33
<< خانه
<< خانه