About Me
Name:
Ilia
Location:
Tehran, Iran
View my complete profile
Recent Posts
هایکو میشمارم بوسههای بیشماری را که میگیرند ش...
طعم گس چاي نميشه همين جور از جلوي درش رد شد. باي...
هایکو کسی گذشت. سایهی من بود اما ایلیا
خسته شدهام دیگر. دل از خانه بیرون رفتن را ندارم. ...
شمال رفتن هول هولكي و الكي الكي آخه اصلا خوش ميگذ...
کرم کوچک به خود گفت: "چه دنیای بزرگی!" و در امتداد...
هایکو شاخههای بیدی که به زمین نمیرسند؛ دلتنگم. ...
نترسیها! حالا کچل کفتربازت را گرفتهاند و میخواه...
همهشان عین هماند. تا حالا یک جفتشان را دیدهای ک...
مسخره نیس که دلت اندازهی همهی دنیا گرفته باشه، د...
Links
راز
آفتاب میشود
نغمههای من
بال
Reticent Words
Thursday, August 28, 2003
"این جمله به طرز ترحم برانگیزی دلتنگه".
وقتی یکی به این صراحت دلتنگیش رو میگه و تو نمیتونی دلتنگیش رو ببینی، اشکالش کجاس؟
ردخور نداره که اشکال از جمله بندیشه. پاک کردن و دوباره نوشتن ام فایدهای نداره.
فقط باید پارهاش کنی، پاره...
ایلیا
نوشته شده به وسیلهی Ilia در
02:09
<< خانه
<< خانه