Sunday, November 16, 2003

وایساده بودیم جلوی کافه و داشت با آب و تاب از افتخاراتش حرف می زد. از اتللو و دزدمونا و ...
حرفاش که تموم شد، هنوز حواسم به دختره بود. به یه دختر تنها توی یه کافه مردونه.

ایلیا