About Me

My Photo
Name: Ilia
Location: Tehran, Iran

View my complete profile

Recent Posts

  • بهت بگم که یه ولگرد تنها که تا حالا هزار بار روی س...
  • هایکو اتاق درهم و برهم ویرانه‌ی بازمانده از آخرین...
  • هایکو یک ستاره چنین تنها و لرزنده، برای تمامی آسم...
  • وقتی تنهام سرمو می‌ذارم روی بالشمو خواب می‌بینم که...
  • هایکوی خستگی چراغ‌های بدقیافه به سرعت از کنارم می...
  • حالا تو هم بزن چنان که سقف کاه‌گلي خانه‌ام بر سرم ...
  • هایکو گرماگرم سخن نگاه می‌کنم انگشتانت را، کودکان...
  • - مشتتو باز کن ببینم! واسه‌ی چی آخه دستتو بستی؟ دس...
  • کبریت را با دود سیگار خاموش کرد و پرتش کرد طرف سطل...
  • خواب دیدم که بیدار شدم از خوابی که داشتم می‌دیدم و...

Links

  • راز
  • آفتاب می‌شود
  • نغمه‌های من
  • بال

Powered by Blogger

Get Firefox!

Get Thunderbird!

Reticent Words

Friday, February 06, 2004

از حرصم، هر چی برگ سفید توی دفترم بود به هم چسبوندم.
این دو تا صفحه‌ی لعنتی فقط پدر منو در آوردن...

ایلیا

نوشته شده به وسیله‌ی Ilia در 01:31


<< خانه